آقای سر دبیر به قلم مرضیه نعمتی
پارت نود و یکم
زمان ارسال : ۲۲۵ روز پیش
فصل 39
روی تخت بیمارستان نشسته و نوید داشت قاشق محتوی سوپ را دهانم میگذاشت و من خجالت زده بودم. دستم را به سمت قاشق بردم و خواستم بگیرم که اجازه نداد و اخم کرد و چشم ریز کرد که سکوت کنم. لبخند کوچکی روی لبم نشست و دهان باز کردم. با آ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Tamanna
00به لحظات ملکوتی عقد نوید و هدیه نزدیک میشویم😍😍